[اسم]

sopa

/sopˈa/
قابل شمارش

1 چوب

  • 1.Köyün delisi, elinde bir sopayla gezerdi.
    1. دیوانه روستا همراه با یک چوب می‌گشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان