[اسم]

sorgu

/sɔrɡˈʊ/
قابل شمارش

1 بازجویی بازپرسی

  • 1.Polis hırsızı sorguluyor.
    1. پلیس از دزد بازجویی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان