خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگاه چاپ
[اسم]
آلَةُ طِبَاعَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: آلَاتُ الطِّبَاعَة]
1
دستگاه چاپ
1.أَنَا بِحَاجَة إِلَى آلَةِ الطِّبَاعَة.
من به یک دستگاه چاپ نیاز دارم.
2.هَلْ أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَ كَمْ اِشْتَرَيْتَ آلَة الطِّبَاعَة؟
آیا میتوانم بپرسم که دستگاه چاپ را چند خریدید؟
کلمات نزدیک
آلة
نوم
نشيط
مزدحم
مثالي
اخترع
أحسن عملا
أداة
بضاعة
تمثال
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان