خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهتر
2 . نیکی کردن
[صفت]
أَحْسَن
غیرقابل مقایسه
1
بهتر
بهترین، نیکو، نیکوتر
1.العَدْلُ حَسَنٌ وَلَكِنْ فِي الأُمَرَاءِ أَحْسَنُ.
عدالت نیکو است، ولی در فرماندهان نیکوتر است.
[فعل]
أَحْسَنَ
فعل گذرا و ناگذر
1
نیکی کردن
کار نیک کردن
مترادف و متضاد
أَسَاءَ
1.مَن أحسَنَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمرِهِ لَمْ يُؤاخَذْ بِما مَضى مِن ذَنبِهِ.
هركس در باقیمانده عمر خويش كار نيک كند، به گناهان گذشتهاش مؤاخذه نشود.
کلمات نزدیک
نقود
مكرم
لا شكر على واجب
لا بأس
كثر
اعتقد
أمير
انتباه
طازج
تعويض
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان