خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آوردن
[فعل]
أَحْضَرَ
فعل گذرا
1
آوردن
حاضر کردن
1.ظَنُّوا أَنَّ إِبْرَاهِيم هُوَ الفَاعِلُ، فَأَحْضَرُوهُ لِلْمُحَاكَمَةِ.
گمان کردند که ابراهیم تنها کننده کار است، پس او را برای محاکمه آوردند.
2.هَلْ أَحْضَرْتِ كَعْكَةَ العِيد، يَا فَاطِمَة؟
آیا کیک عید را آوردی فاطمه؟
کلمات نزدیک
سيرة
صراع
ضم
وفقا
نقل
صنم
تجنب
علق
نقش
قربان
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان