1 . خاموش کردن
[فعل]

أَطْفَأَ

فعل گذرا

1 خاموش کردن

  • 1.أُخْتِي أَطْفَأَتِ المُكَيِّفَ وَ المَصَابِيحَ فِي الصَّبَاح.
    خواهرم صبح، کولر و لامپ‌ها را خاموش کرد.
  • 2.أَسْرِعِي يَا فَاطِمَة وَ أَطْفَئِي النَّارَ تَحْتَ القِدْر!
    فاطمه عجله کن و شعله زیر قابلمه را خاموش کن!
  • 3.كُنْتُ اَدْرُس وَلَكِنْ أَخِي أَطْفَأَ المَصَابِيح!
    من در حال مطالعه بودم، اما برادرم چراغ ها را خاموش کرد!
  • 4.هُوَ أَطْفَأَ النَّارَ بِسُرْعَة.
    او سریعاً آتش را خاموش کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان