خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فاسد کردن
[فعل]
أَفْسَدَ
فعل گذرا
1
فاسد کردن
خراب کردن، از بین بردن
1.ﻻ ﺗُﻔْﺴِﺪ ﻓَﺮْﺣَﺘﻚ ﺑِﺎﻟﻘَﻠِﻖ، وَﻻ ﺗُﻔْﺴِﺪ ﻋَﻘْﻠﻚ ﺑِﺎﻟﺘَّﺸَﺎؤم، وَﻻ ﺗُﻔْﺴِﺪ ﻧَﺠَﺎﺣﻚ ﺑِﺎﻟﻐُﺮُور.
شادی خود را با اضطراب خراب نکنید، ذهن خود را با بدبینی خراب نکنید؛ و موفقیت خود را با غرور از بین نبرید.
کلمات نزدیک
وطن
تفسير
دراسة إسلامية
عصر عباسي
تسول
بطالة
لهجة
صحب
حصول
تفكك
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان