1 . تأکید کردن
[فعل]

أَكَّدَ

فعل ناگذر

1 تأکید کردن اطمینان دادن

  • 1.أَكَّدَ الرَّئِيس رُوحَانِي عَلَى الدِّرَاسَة العَاجِلَة لِمِلَف الهُجُوم عَلَى السِّفَارَة.
    رئیس جمهور روحانی بر مطالعه فوری پرونده حمله به سفارت تأکید کرد.
  • 2.أَكَّدَ لِي مُحَمَّد أَنَّهُ مُسَافِر غَداً.
    محمد به من اطمینان داد که فردا به مسافرت می‌رود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان