[فعل]

اِبْتَعَدَ

فعل ناگذر

1 دور شدن

  • 1.اِبْتَعَدَ مُحَمَّد عَنْ أَهْلِهِ.
    محمد از خانواده‌اش دور شد.
  • 2.لِلزَّرَافَةِ صَوتٌ يُحَذِّرُ الحَيَوَانَاتِ حَتَّى تَبْتَعِدَ عَنِ الخَطَرِ.
    زرافه صدایی دارد که به حیوانات هشدار می‌دهد تا از خطر دور شوند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان