خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تایر
2 . چهارچوب
[اسم]
إِطَار
قابل شمارش
مذکر
[جمع: إِطَارَات]
1
تایر
1.أَحَدُ إِطَارَاتِ سَيَّارَتِنَا اِنْفَجَرَ وَ لَيْسَ لَنَا إِطَارٌ اِحْتِيَاطِيٌّ.
یکی از تایرهای خودرو ما ترکیدهاست و چرخ یدکی نداریم.
2
چهارچوب
قاب
1.وَضَعْتُ صُورَتَكَ فِي إِطَارٍ ذَهَبِيٍّ جَمِيلٍ.
عکس شما را در یک قاب زیبا طلایی قرار دادم.
کلمات نزدیک
اضطر
أقنع
قفا
كلم
طوبى
إطار إحتياطي
تبين
عدة
خطة
صعوبة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان