1 . احترام گذاشتن
[فعل]

اِحْتَرَمَ

فعل گذرا

1 احترام گذاشتن

  • 1.اِحْتَرِمِ المُدَرِّسَ يَا بُنَيَّ.
    پسرکم، به معلم احترام بگذار.
  • 2.اِحْتَرِمْ نَفْسَكَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ يَحْتَرِمَكَ الغَيْرُ.
    اگر می‌خواهید دیگران به شما احترام بگذارند، به خود احترام بگذارید.
  • 3.اِحْتَرِمُوا حُقُوقَ المُهَاجِرِين.
    به حقوق مهاجران احترام بگذارید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان