خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دانه
[اسم]
بَذْر
قابل شمارش
مذکر
[جمع: بُذُور]
1
دانه
1.إِسْتورَدْنَا بَذْرَ القَمْحِ مِنْ اِيطَالِيَا.
ما دانه گندم را از ایتالیا وارد کردیم.
2.تَحْتَوِي بُذُور هَذِهِ الشَّجَرَة عَلَى مِقْدَارٍ مِنَ الزُّيُوتِ لَا يُسَبِّبُ اِشْتِعَالُهَا خُرُوجَ أَيِّ غَازَاتٍ مُلَوَّثَةٍ.
دانههای این درخت دارای مقادیری از روغن است که سوختن آنها باعث خروج هیچیک از گازهای آلودهکننده نمیشود.
کلمات نزدیک
خنق
أطيب
اشتعال
أحل
مشاغب
التفاف
سبب
معمر
مواصفات
نبت
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان