Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . سبب شدن
2 . سبب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
سَبَّبَ
فعل ناگذر
1
سبب شدن
باعث شدن
1.تَحْتَوِي بُذُور هَذِهِ الشَّجَرَة عَلَى مِقْدَارٍ مِنَ الزُّيُوتِ لَا يُسَبِّبُ اِشْتِعَالُهَا خُرُوجَ أَيِّ غَازَاتٍ مُلَوَّثَةٍ.
دانههای این درخت دارای مقادیری از روغن است که سوختن آنها باعث خروج هیچیک از گازهای آلودهکننده نمیشود.
2.هُوَ سَبَّبَ مَوت ثَمَانِيَة أَشْخَاص!
او باعث کشتهشدن هشت نفر شد!
[اسم]
سَبَب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَسْبَاب]
1
سبب
علت
1.مَا هُوَ السَّبَب؟
علت آن چیست؟
کلمات نزدیک
التفاف
بذر
خنق
أطيب
اشتعال
معمر
مواصفات
نبت
لب
ملوث
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان