1 . تحت‌تأثیر قرار گرفتن
[فعل]

تَأَثَّرَ

فعل ناگذر

1 تحت‌تأثیر قرار گرفتن متأثر شدن

  • 1.لَقَدْ تَأَثَّرَ كَثِيراً عِنْدَمَا شَاهَدَ ذَلِكَ الفِلْم.
    او با دیدن آن فیلم به شدت تحت‌تأثیر قرار گرفت.
  • 2.لَقَدْ تَأَثَّرْتُ عِنْدَمَا رَأَيْتُ المَرِيضَ يَتَأَلَّم.
    وقتی بیمار را دیدم که درد می‌کشد، متأثر شدم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان