خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دور شدن
[فعل]
تَبَاعَدَ
فعل ناگذر
1
دور شدن
دوری کردن
1.تَبَاعَدَ أَحَدُهُمَا عَنِ الآخَر.
یکی از آنها از دیگری دور شد.
2.تَبَاعَدَ عَنْ كُلِّ مَكْرُوهٍ وَ إِثْمٍ.
او از هرگونه شر و گناه دوری کرد.
3.زُمَلَائِي الأَعِزَّاء تَعَاوَنُوا وَلَا تَتَبَاعَدُوا.
همکلاسیهای عزیزم با هم همکاری کنید و دوری نکنید.
کلمات نزدیک
شبع
أكمل
هبط
تراب
غض النظر
تكاسل
متفائل
هزم
ثقب
ذريعة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان