خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حرکت کردن
[فعل]
تَحَرَّكَ
فعل ناگذر
1
حرکت کردن
تکان خوردن
1.لَا تَتَحَرَّكُ عَيْنُ البُومَة، فَإِنَّهَا ثَابِتَةٌ.
چشم جغد تکان نمیخورد، زیرا ثابت است.
2.هُوَ أَغْلَقَ بَابَ السَّيَّارَة وَ تَحَرَّكَتِ السَّيَّارَة.
او در ماشین را بست و ماشین حرکت کرد.
کلمات نزدیک
احتوى
تأثر
بكتيريا
بري
عشب طبي
نشر
ضوء
ظلام
عوض
لعق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان