خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشرفت
2 . به پیش آمدن
[اسم]
تَقَدُّم
قابل شمارش
مذکر
[جمع: تَقَدُّمَات]
1
پیشرفت
1.إِنَّ تَقَدُّمَ كُل شَخْص فِي حَيَاتِهِ يَعْتَمِدُ فَقَط عَلَى نَفْسِهِ.
پیشرفت هر شخص در زندگیاش تنها به خودش بستگی دارد.
2.إِنَّنَا نُحَقِّقُ تَقَدُّماً بَطِيئاً وَلَكِنَّهُ ثَابِت.
ما در حال پیشرفت آهسته اما مداوم هستیم.
[فعل]
تَقَدَّمَ
فعل گذرا و ناگذر
1
به پیش آمدن
جلو افتادن، پیشرفت کردن
1.تَقَدَّمَ الطِبُّ كَثِيراً.
پزشکی بسیار پیشرفت کردهاست.
کلمات نزدیک
أمن
أصحاب المهن
خامس
مهندس زراعي
رز
حلواني
طب العيون
قاطع
ابن آدم
إنما
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان