خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرار دادن
[فعل]
جَعَلَ
فعل گذرا
1
قرار دادن
گذاشتن
1.أَيْنَ جَعَلْتُ كِتَابِي؟
کتابم را کجا گذاشتم؟
2.إِنْ كُنْتَ مُرَتَّباً، جَعَلْتَ كُلَّ شَيْءٍ فِي مَكَانِهِ.
اگر مرتب بودید، همه چیز را سر جای خود قرار میدادید.
3.جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ.
خداوند (زيارت) كعبه بيت الحرام را وسيله به پا داشتن (مصالح) مردم قرار دادهاست.
4.هِيَ جَعَلَتْ المَاءَ عَلَى المَائِدَة.
او آب را روی سفره گذاشت.
کلمات نزدیک
أيضا
مثل
مراجعة
سنة دراسية
ثامن
خدم
عالمية
عالمين
كأن
كتم
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان