خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آوردن
[فعل]
جَلَبَ
فعل گذرا
1
آوردن
1.أَنَا آسِفَة وَلَكِنْ لَا تَسْتَطِيعُ أَنْ تَجْلِبَ كَلْبَكَ إِلَى دَاخِل.
من متأسفم اما شما نمیتوانید سگتان را به داخل بیاورید.
2.مَاذَا جَلَبْتَ؟
چهچیزی آوردی؟
3.يَجْلِبُ رِجَالِ الشُّرْطَةِ المُتَّهَمَ.
پلیس متهم را آورد.
کلمات نزدیک
غزال
أضاع
وصفة
مستوصف
مرض السكر
حطب
حاجة
ألا
طائر
فرخ
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان