خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گروهی
[صفت]
جَمَاعِي
قابل مقایسه
1
گروهی
1.رَأَيْتُ الدَّلَافِينَ تُؤَدِّي حَرَكَاتٍ جَمَاعِيَّةٍ.
دلفینها را دیدم که حرکات گروهی انجام میدهند.
2.هُوَ يُحِبُّ اللَّعِبَ الجَمَاعِي كَثِيراً.
او بازی گروهی را بسیار دوست دارد.
کلمات نزدیک
تيار
ذاق
استغاث
تجمع
أوصل
لبونة
كذلك
موسوعة
آتي
بديع
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان