خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موبایل
2 . پیشاهنگ
[اسم]
جَوَّال
قابل شمارش
مذکر
[جمع: جَوَّالَات]
1
موبایل
گوشی، تلفن همراه
1.أَیْنَ وَضَعْتَ جَوَّالَک؟
موبایلت را کجا گذاشتی؟
2.فَجْأَةً رَنَّ الجَوَّال.
ناگهان تلفن همراه زنگ خورد.
3.فَقَدْتُ جَوَّالِي.
موبایلم را گم کردم.
4.هَلْ هَذَا الجَوَّال لَكَ؟
آیا این موبایل برای شما است؟
2
پیشاهنگ
بسیار سفرکننده
1.سَأَقْضي عُطْلَة الصَّيْف بَيْنَ الجِبَال مَعَ فَرِيق الجَوَّالَة.
تعطيلات تابستان را بين کوهها با تیم پیشاهنگ خواهم گذراند.
کلمات نزدیک
جليس السوء
إن
عمود
صلاة
هل
حسام
حسن العهد
سوء
سيد
سيدة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان