خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باغ وحش
[اسم]
حَدِيقَةُ الحَيَوَانَات
قابل شمارش
مونث
[جمع: حَدَائِقُ الحَيَوَان]
1
باغ وحش
1.أُخْتِي تُحِبُّ أَنْ تَزُورَ حَدِيقَة الحَيَوَانَات دَائِماً.
خواهرم دوست دارد همیشه از باغ وحش دیدن کند.
2.تَعَال لِنَذْهَبَ إِلَى حَدِيقَةِ الحَيَوَانَات مَعاً.
بیا با هم به باغ وحش برویم.
کلمات نزدیک
حاول
ثقيل السمع
ولو
نزل
نبات
سكت
شجع
ظن
كبر
مصير
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان