خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رفتن
[اسم]
ذَهَاب
قابل شمارش
مذکر
1
رفتن
1.أَنَا لَيْسَ لَدَيَّ مُشْكِلَة فِي ذَهَابِكَ.
من با رفتن شما مشکلی ندارم.
2.عَلَىَّ الذَّهَابُ لِصُنْعِهَا.
باید بروم تا آن را درست کنم.
3.عَلَيْنَا الذَّهَابُ إِلَى قَرْيَتِنَا لِزِيَارَة وَالِدَيْنَا.
ما باید برای دیدار پدر و مادرمان به روستای خود برویم.
کلمات نزدیک
تعجب
اكتساب
أعجز
اعتذر
نادى
راحم
رجاء
عدو
عجز
غضبان
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان