1 . سقوط کردن 2 . افتادن
[فعل]

سَقَطَ

فعل ناگذر

1 سقوط کردن

  • 1.حَدَثَتْ كَارِثَة أُخْرَى! سَقَطَتْ طَائِرَةٌ. مَعَ الأَسَفْ.
    فاجعه دیگری اتفاق افتاد! هواپیمایی سقوط کرده‌است. متأسفانه.
  • 2.هَلْ سَمِعْتَ أَنَّ طَائِرَة أُخْرَى قَدْ سَقَطَتْ؟!
    آیا شنیده‌اید که یک هواپیمای دیگر سقوط کرده‌است؟

2 افتادن

  • 1.سَقَطَ الطِّفْلُ عَلَى الأَرْض.
    کودک بر روی زمین افتاد.
  • 2.فَجْأَةً سَقَطْتُ عَلَى الأَرْضِ بِشِدَّة!
    ناگهان سخت بر روی زمین افتادم!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان