[فعل]

طَارَ

فعل ناگذر

1 پرواز کردن

  • 1.جَدِّي طَارَ بِإِحْدَى هَذِه الطَّائِرَات.
    پدربزرگم با یکی از این هواپیماها پرواز کرد.
  • 2.لَمَّا اِقْتَرَبَ مُحَمَّد مِنَ الشَّجَرَة، طَارَ العُصْفُورُ.
    وقتی محمد به درخت نزدیک شد، پرنده پرواز کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان