[صفت]

مَرِح

قابل مقایسه

1 باحال سرمست، بسیار شاد

  • 1.إِنَّهَا مَرِحَة لِلْغَايَة.
    او خیلی دختر باحالی است.
[اسم]

مَرَح

غیرقابل شمارش مذکر

1 با ناز و غرور شادمانه و با ناز و خودپسندی

  • 1.وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ.
    متکبرانه روی از مردم برمگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان