خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . داد زدن
[فعل]
صَرَخَ
فعل ناگذر
1
داد زدن
فریاد زدن، جیغ کشیدن
1.كَانَ يَصْرُخُ بِدُون سَبَب فِي الشَّوَارِعِ!
او بدون دلیل در خیابانها جیغ میکشید!
2.لَقَدْ دَخَلَ الغُرْفَة وَ صَرَخَ قَائلِاً: أَنَا تَعْبَان.
وارد اتاق شد و فریاد زد: "من خستهام".
کلمات نزدیک
بكى
شرب
تناول
صوت
هاجم
سأل
ضحك
عمل
ابتسم
ركض
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان