[فعل]

بَكَىَ

فعل ناگذر

1 گریه کردن

  • 1.بَكَى الطِّفْلُ بِصَوتٍ عَالٍ.
    کودک با صدای بلند گریه کرد.
  • 2.بَكَى مِنْ شِدَّة الأَلَم.
    از شدت درد گریه کرد.
  • 3.سَمِعْتُ أَنَّهُ بَكَى كَثِيراً ذَاكَ اليَوم، صَحِيح؟
    شنیدم آن روز خیلی گریه کرد، درسته؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان