خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طواف کردن
[فعل]
طَافَ
فعل گذرا و ناگذر
1
طواف کردن
1.فَطَافَ مُحَمَّد وَ لَمَّا وَصَلَ إِلَى الحَجَرِ لَمْ يَقْدِرْ أَنْ يَسْتَلِمَهُ لِكَثْرَةِ الإِزْدِحَامِ.
پس محمد طواف کرد و وقتی به سنگ رسید، بهخاطر زیادی و ازدحام جمعیت نتوانست آن را مسح کند.
کلمات نزدیک
عرب
ضائر
رغب
رحل
بطحاء
نصب
نقي
وطأة
اغبرار
جهز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان