Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دشت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
بَطْحَاء
قابل شمارش
مونث
[جمع: بِطَاح]
1
دشت
سرزمین
1.هَذَا الَّذِي تَعْرِفُ البَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ، وَ البَيْتُ يَعْرِفُهُ وَ الحِلُّ وَ الحَرَمُ.
این کسیاست که سرزمین مکه قدمگاه او را میشناسد، و خانه خدا و بیرون احرام، او را میشناسند.
2.هُوَ نَصَبَ خِيَامَهُم فِي بَطْحَاء لَيِّنَة.
او چادرشان را در دشت نرم بر پا کرد.
کلمات نزدیک
أنكر
بينما
جهر
تقي
مدح
رحل
رغب
ضائر
عرب
طاف
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان