Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . انکار کردن
2 . زشتتر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَنْكَرَ
فعل گذرا
1
انکار کردن
رد کردن
1.الرَّئِيسُ الأَمِيركِي أَنْكَرَ جَمِيعَ التُّهَم.
رئیسجمهور آمریکا همه اتهامات را رد كرد.
2.كَيْفَ تَنْكُرُ كَلَامَكَ؟!
چگونه سخنان خود را انکار میکنید؟!
3.هُوَ أَنْكَرَ كُلَّ مَا فَعَلَهُ.
او هر کاری را که کرده بود، انکار کرد.
[صفت]
أَنْكَر
غیرقابل مقایسه
1
زشتتر
زشتترین، ناپسندترین
1.وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ.
در راهرفتنت میانهرو باش، و از صدایت بکاه که بیتردید ناپسندترین صداها، صدای خران است.
کلمات نزدیک
بينما
جهر
تقي
مدح
تمنى
بطحاء
رحل
رغب
ضائر
عرب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان