[فعل]

رَغِبَ

فعل ناگذر

1 علاقه‌مند بودن علاقه داشتن

رَغِبَ فِي
علاقه‌مند شدن
  • 1. فَاطِمَة لَا تَرْغَبُ فِي عَمَلِهَا.
    1. فاطمه به کارش علاقه ندارد.
  • 2. مُحَمَّد يَرْغَبُ فِي العِلْمِ كَمَا يَرْغَبُ الرِّيَاضَة.
    2. محمد همان‌طور که به ورزش علاقه‌مند است، به علم و دانش نیز علاقه دارد.
  • 3. هُوَ يَرْغَبُ فِي قِرَاءَةِ الكُتُب.
    3. او به خواندن کتاب علاقه دارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان