خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یک گوجهفرنگی
[اسم]
طَمَاطِمَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: طَمَاطِم]
1
یک گوجهفرنگی
1.هُنَاكَ دَجَاج و طَمَاطِم عَلَى الطَّاوِلَة.
مرغ و گوجهفرنگی روی میز است.
2.هُوَ لا يُحِبُّ الطَّمَاطِم.
او گوجهفرنگی دوست ندارد.
کلمات نزدیک
كمثرى
موز
تفاح
جذور اللوتس
يقطين
برتقال
ليمون
فراولة
أناناس
بطيخ
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان