خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واگن
[اسم]
عَرَبَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: عَرَبَات]
1
واگن
گاری، ارابه، درشکه
1.فَقَدْتُ عَرْبَتِي القَدِيمَة.
من گاری قدیمیام را گم کردم.
2.كَانَ يَدْفَعُ شَقِيقَهُ فِي عَرَبَتِهِ الصَّغِيرَةِ الحَمْرَاء.
او برادرش را در ارابه قرمز كوچكش هل میداد.
3.يَا لَهَا مِنْ عَرَبَة جَمِيلَة!
چه گاری زیبایی!
کلمات نزدیک
طفولة
طاقة كهربائية
صورة متحركة
صناعة
شركة
كمل
كيمياوي
مسجل
مطبعة
نفقة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان