خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرپیچی کردن
[فعل]
عَصَى
فعل گذرا
1
سرپیچی کردن
مخالفت کردن
1.هُوَ عَصَى أَوَامِرَ الأُسْتَاذ فِي الجَامِعَة.
او از دستورات استاد در دانشگاه سرپیچی کرد.
2.يَجِبُ أَنْ لَا تَعْصِي أَوَامِرَ المُعَلِّمِ.
شما نباید از دستورات معلم سرپیچی کنید.
کلمات نزدیک
ضر
سلوك
حصة
تنبه
تعنت في السؤال
قام
وفى
وافق
كاد
مشاغب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان