خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از دست دادن
[فعل]
فَقَدَ
فعل گذرا
1
از دست دادن
گم کردن
1.فَقَدَ الرَّجُلُ اِبْنَهُ فِي الحَرْب.
این مرد پسرش را در جنگ از دست داد.
2.مَعَ الأَسَفْ فَقَدْنَا سَيَّارَتَنَا فِي تِلْكَ الكَارِثَة.
متأسفانه، ماشینمان را در آن فاجعه گم کردیم.
کلمات نزدیک
فرج
عصف
صين
دخان
حرب
محاولة
مضى
مواصلة
نبات
نزل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان