خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دهان
[اسم]
فَم
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَفْوَاه]
1
دهان
1.إِسْتَمِعْ إِلَى الكَلاَمِ الَّذِي يَخْرُجْ مِنْ فَمِهَا.
به کلماتی که از دهانش بيرون میآید، گوش کن.
2.فَتَحَ التِّمْسَاحُ فَمَهُ.
تمساح دهان خود را باز کرد.
کلمات نزدیک
أذن
عين
أنف
كولومبيا
جامايكا
سن
شفة
شعر
لحية
جبين
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان