خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرار گذاشتن
[فعل]
قَرَّرَ
فعل ناگذر
1
قرار گذاشتن
تصمیم گرفتن
1.قَرَّرَ أَرْبَعَةُ طُلَّابٍ أَنْ يَغِيبُوا عَنِ الإِمْتِحَان.
چهار دانشآموز قرار گذاشتند که در جلسه امتحان غیبت کنند.
2.قَرَّرَ المُزَارِعُ التَّخَلُّصَ مِنْهَا، وَ هَكَذَا فَعَلَ.
کشاورز تصمیم گرفت از دست آنها نجات یابد و همین کار را هم کرد.
3.نَحْنُ قَرَّرْنَا لِأَنْ نُسَافِرَ فِي الأُسْبُوعَ القَادِم.
ما تصمیم گرفتیم که هفته آینده سفر کنیم.
کلمات نزدیک
عاهد
ضمن
صعوبة
خطة
عدة
محدد
ندب
مفردة
واجه
وزع
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان