خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جارو زدن
[فعل]
كَنَسَ
فعل گذرا
1
جارو زدن
جارو کردن
1.تَكْنُسُ فَاطِمَة بَيْتَهَا كُلَّ صَبَاح.
فاطمه هر روز صبح خانهاش را جارو میکند.
2.هُوَ كَنَسَ البَيْت.
او خانه را جارو زد.
کلمات نزدیک
استحم
احتفل
أقفل
صلى
جفف
إضاعة
تفكر ساعة
ابتدأ
تلميذ
جلوس
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان