خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرنج
[اسم]
كُوع
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَكْوَاع]
1
آرنج
1.ضَرَبَ بِالكُوع فِي رَأسِ صَدِيقه.
با آرنج به سر دوستش زد.
کلمات نزدیک
صدر
ثدي
سرة
بطن
قدم
كتف
حلمة الثدي
رقبة
أسفل
مؤخرة العنق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان