خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوشش
[اسم]
مُحَاوَلَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: مُحَاوَلَات]
1
کوشش
تلاشکردن
1.أَنْتَ بِحَاجَة إِلَى المُحَاوَلَة لِأَنْ تَتَعَلَّمَ هَذِهِ اللُّغَة.
شما باید تلاش کنید تا این زبان را یاد بگیرید.
2.يَا شَبَابُ، عَلَيْكُم بِالْمُحَاوَلَةِ.
جوانان، شما باید تلاش کنید.
کلمات نزدیک
فقد
فرج
عصف
صين
دخان
مضى
مواصلة
نبات
نزل
ولو
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان