خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درمانگاه
[اسم]
مُسْتَوصَف
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مُسْتَوصَفَات]
1
درمانگاه
1.إِنَّهُ يَنْتَظِرُ طَبِيباً فِي المُسْتَوصَف.
او در درمانگاه منتظر پزشک است.
2.كَمْ مُسْتَوصَف يُوجَد فِي قَرْيَتِكُم؟
چند درمانگاه در روستای شما وجود دارد؟
کلمات نزدیک
مرض السكر
ما بك
كرة المنضدة
قافلة
ضغط الدم
وصفة
أضاع
غزال
جلب
حطب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان