خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگاه ضبط
[اسم]
مُسَجِّل
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مُسَجِّلَات]
1
دستگاه ضبط
1.قَرَّرْتُ لِأَنْ اَشْتَرِي مُسَجِّلاً لِتَسْجِيل صَوت الأُسْتَاذ.
تصمیم گرفتم یک ضبط صوت بخرم تا صدای استاد را ضبط کنم.
2.هَلْ تَعْرِفُ مَنْ اِخْتَرَعَ المُسَجِّلَ؟
آیا میدانید چه کسی دستگاه ضبط را اختراع کردهاست؟
کلمات نزدیک
كيمياوي
كمل
عربة
طفولة
طاقة كهربائية
مطبعة
نفقة
إدخال
استخرج
اشتغل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان