خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راه رفتن
[فعل]
مَشَى
فعل ناگذر
1
راه رفتن
1.تَعَال لِنَمْشِي مَعاً.
بیا با هم قدم بزنیم.
2.هُوَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَمْشِي بِدُون مُسَاعَدَة.
او بدون کمک نمیتواند راه برود.
3.وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ.
متکبرانه روی از مردم برمگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد.
کلمات نزدیک
جدة
جد
والدان
أجاب
تعلم
نهض
جاء
جسم
عنق
مرفق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان