Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . آمدن
2 . آوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
جَاءَ
فعل ناگذر
1
آمدن
1.جَاءَ رَجُلٌ إِلَى بَيْتِنَا وَ كَانَ يَبْحَثُ عَنْ أَخْتِهِ.
مردی به خانه ما آمد و به دنبال خواهرش میگشت.
2.مَتَى يَجِيءُ الصَّيْف؟
تابستان کی میآید؟
3.هُوَ جَاءَ فِي الوَقْتِ المُنَاسِب.
او در زمان مناسب آمد.
2
آوردن
جَاءَ بِ
آوردن
1. مَاذَا جَاءَ بِه؟
1. او چی آورده؟
2. هُوَ جَاءَ بِالشَّاي لِلضُّيُوف.
2. او برای مهمانها چای آورد.
کلمات نزدیک
نهض
مشى
جدة
جد
والدان
جسم
عنق
مرفق
وجه
دماغ
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان