خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دچار
[اسم]
مُصَاب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مُصَابُون]
1
دچار
مُصَابٌ بِ
دچار
كِرِيسْتِي بِرَاون وُلِدَ فِي أُسْرَة فَقِيرَة وَ كَانَ مُصَاباً بِالشَّلَلِ الدِّمَاغِيِّ.
کریستی براون در خانوادهای فقیر به دنیا آمد و دچار فلج مغزی بود.
کلمات نزدیک
عمياء
صماء
سعى
رغم
رسام
مع أن
معوق
هزيمة
يسرى
شلل دماغي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان