خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پر کردن
[فعل]
مَلَأَ
فعل گذرا
1
پر کردن
1.فَاطِمَةُ تَمْلَأُ الإِبْرِيقَ بِالْمَاءِ البَارِد.
فاطمه قوری را با آب سرد پر میکند.
کلمات نزدیک
حادثة
مصيبة
منع
اختيار
استمر
ملجأ
قطف
استعمل
قاوم
تحمل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان