خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرستار
[اسم]
مُمَرِّض
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مُمَرِّضُون]
1
پرستار
1.ذَهَبَتْ المُمَرِّضَةُ إِلَى الغُرْفَةِ لِمُسَاعَدَة الطَّبِيب.
پرستار برای کمککردن به دکتر به آن اتاق رفت.
2.هُوَ مُمَرِّضٌ وَ يَعْمَلُ فِي المُسْتَشْفَى.
او پرستار است و در بیمارستان کار میکند.
کلمات نزدیک
طيار
طبيب
ملاحظة
عرض تقديمي
محاضر
مضيفة
مهندس معماري
مدير
سكرتير
مدير عام
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان