خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نصیحت کردن
[فعل]
نَصَحَ
فعل گذرا
1
نصیحت کردن
توصیه کردن
1.أَبِي تَكَلَّمَ مَعِي وَ نَصَحَنِي.
پدرم با من صحبت کرد و مرا نصیحت کرد.
2.هَذِهِ مُشْكِلَتِي، فَمَاذَا تَنْصَحُنِي؟
این مشکل من است، پس شما به من چه توصیهای میکنید؟
کلمات نزدیک
نشاط
مغلق
مرافق عامة
فرغ
عندئذ
نفاية
هدوء
أرسل
احترم
أي إساءة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان