خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (از روی) پرواز کردن
2 . نگاه مختصر انداختن
[فعل]
überfliegen
/ˌyːbɐˈfliːɡn̩/
فعل گذرا
[گذشته: überflog]
[گذشته: überflog]
[گذشته کامل: überflogen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
(از روی) پرواز کردن
(از روی) گذشتن
1.Das Flugzeug überflog die Stadt.
1. هواپیما از روی شهر پرواز کرد.
2.Er bekam die Erlaubnis, Paris zu überfliegen.
2. او اجازه گرفت که از روی پاریس پرواز کند.
2
نگاه مختصر انداختن
تصاویر
کلمات نزدیک
überfischen
überfallen
überfall
überfahrt
überfahren
überfluss
überfluten
überflutung
überflügeln
überflüssig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان